خنده بازار 4

به استاد میگم امتحان میان ترم رو بندازید عقب، میگه یعنی یه روز دیگه؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ ساعت 23:59:59 ثانیه امشب!!!




میگه دگرگونی یعنی همون تغییرکردن و متغیر شدن؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ یعنی این گونی نه، یک گونی دیگه!



دوستم دماغشو عمل کرده، یارو بش میگه دوستت بینی عمل کرده؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ داشته مترو سوار میشده لای در گیــــــرکرده!




دارم حرف میزنم هی زبونم میگیره، بابام میگه:چته زبونت بند اومده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام حرف بزنم اینجا بد آنتن میده!!!




دم کوه زنگ زدم به دوست دانشگام میگم بجنب بچه ها همه جمع شدند منتظر توایم!
میگه بچه های خودمون؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ بچه های شیرخوارگاه آمنه رو میگم که منتظرند بیای ژانگولر بازی از خودت درآری بخندند




تو یه ساختمون نیمه کاره با کلاه ایمنی وایسادم
کارگره میگه مهندس کلاه گذاشتی آجر تو سرت نخوره؟
گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخوام آقای ایمنی بیاد با هم کلیپ انیمیشن بازی کنیم




در آسانسورو باز کرده کوبونده تو سر من از درد اشکم در اومده میگه آخی دردت اومد؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ دیدم شب جمعه اس به یاد مرده هامون افتادم یه دیده ای تر کردم!!!




می خواستم به یکی از دوستام زنگ بزنم شمارشو یادم نمیومد به گوشی نیگا می کردم شاید یادم بیاد. بعد خواهرم اومده میگه می خوای زنگ بزنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با تلفن مسابقه زل زدن گذاشتیم ببینیم کی کم میاره!




پیک پیتزایی میاد در میزنه. یارو میگه پیتزا آووردی؟!؟!؟
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ اومدم آشغالاتونو ببرم




نصف صورتم ورم کرده رفتم دکتر، دکتره می گه آبسه کرده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ باده اون ور صورتم خوابیده!!!




اومدم به بابام میگم بابا پول بده، میگه مگه پولات تموم شده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون یه ذره پول تو جیبی رفتم یه بنز خریدم، بقیشم گذاشتم بانک!
میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ با اون دست فرمونت میخوای پول بنزم بهت بدم لابد؟!!!
میگم شما هم مگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ رو بلدی؟! میگه پـَـَـ نــه پـَـَــــ ! فقط تو بلدی !!!


**************************

با دوستم رفتیم بام تهران ... یه یارو تو بانجی جامپینگ داشت بالا پایین میرفت ...
دوستم میگه اگه این کش پاره بشه می خوره زمین داغون می شه؟
پَ نه پَ، می خوره زمین هوا میره نمی دونی تا کجا میره ...



رفتم به همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟
می گه می خوای غذا درست کنی؟
پَ نه پَ ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره!!



رفتم دندونپزشکی به دکتره میگم آقای دکتر این دندون عقلم کج دراومده ... اومدم حسابشو برسی!
دکتره میگه یعنی میگی بکشمش؟!
پَ نه پَ ، گفتم دکتری ، یکم نصیحتش کنی بلکه به راه راست هدایت شه!!!!



رفتم در خونه رفيقم ...
از پشت آيفون ميگه ... تنهايی؟
پَ نه پَ ، خونه محاصره ست ... بهتره خودتو تسليم كنی

خنده بازار3

تو تاکسی تنها نشستم میخوام کرایه حساب کنم طرف میگه 1 نفر!! میگم پـَـَـ نه پـَـَـ دو نفر حساب کن خورزوخان هم هست


از تاکسی پیدا شدم به راننده نیگا میکنم, میگه باقی پولتو میخوای؟میگم
پـَـَـ نه پـَـَـ میخوام یه دل سیر نیگات کنم که میری دلتنگت نشم!



به دوستم میگم وی پی ان داری؟ میگه واسه رد شدن از فیلترینگ میخوای
؟پـَـَـ نه پـَـَـ واسه رد شدن از تنگه ابو غُریب میخوام. هم سنگرام
منتظرن!!!



بچه داییم به دنیا اومده .. همه خوشحال و اینا .. مامان بزرگم برگشته
میگه حالا میخاین براش اسم بذارین؟...پَـــ نَ پَـــ میخایم همین جوری
ولش کنیم اسمش بشه:... نیو فولدر



دارم با تلفن حرف میزنم. بابام میگه دوست دخترت بود؟ پـَـَـ نــه
پـَـَــــ ژاک شیراک بود درمورد مناغشات اخیر خاور میانه نظرمو میخواست .
.



با ماشین افتادیم ته دره یارو میگه زنگ بزنم امبولانس بیاد میگم :پَـــ
نــه پـَـَـــ یه مشکل درون خانوادست خودمون حلش میکنیم



پسر همسایمون تو پارک داشت بریک دنس می کرد یکی اومده بعد نیم ساعت تماشا
میگه ایشون داره میرقصه؟گفتم:پـَـَـ نــه پـَـَـــ شربت خاکشیر خورده می
خواد ته نشین نشه



تو صف بربری نوبتم شده یارو میگه بربری میخوای؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ
اومدم از شاگردت تایپ یاد بگیرم



داریم راه میریم با دوستام پام پیچ خورده،خوردم زمین میگه کمک
می‌خوای؟میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ شماها خودتونو نجات بدین من اینجا
میمونم مقاومت می‌کنم بریییید برییییییید



پسره اومده خواستگاریم میگم من الان می خوام درس بخونم
می گه یعنی چند سال دیگه می خوای ازدواج کنی؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ 10 دقیقه صبر کنی این صفحه رو بخونم درسم تموم میشه



یارو نشسته کنار خیابون نوک دماغش چسبیده به زمین دوستم میگه :معتاده؟
میگم پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواد انعطاف بدنشو به رخ بکشه



کارتمو دادم به بلیط فروش مترو میگه شارژش کنم میگم پـَـَـ نــه
پـَـَــــ دولو بزن روش



تو حیاط دانشگاه تو انگلیس دارم با دوستم فارسی حرف میزنم ، یارو اومده
میگه خانوم شما ایرانی هستین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ انگلیسی هستیم فارسی
یاد گرفتیم بتونیم شماعی زاده گوش بدیم!!



رفتم الکتریکی می گم آقا سه راهی دارین؟ میگه سه راه برق؟!!! پـَـَـ نــه
پـَـَــــ سه راه آذری ، دربست


اهنگ اندی تو ماشین گذاشتیم دوستم میگه اندیه ؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ
داریوشه، داره خودشه لوس میکنه بخندیم


با کلی عشق و علاقه به 1 بنده خدا گفتم I love you میگه با منی منم گفتم
پـَـَـ نــه پـَـَــــ با pmc ام اومدم تو از کف دستم عکس بگیری


رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بيارم،
مربيه ميگه: بچه رو ميبريدش؟
گفتم پَ نه پَ همينجا ميخورمش



رفتم بانک پول بگيرم
کارمنده ميگه پول رو ميبرين؟
گفتم پَ نه پَ ميخوام وايسم اينجا هر کس رقصيد بريزم رو سرش شاباش بدم....



رفيقم شمارمو مي خواست, گفتم: يادداشت کن 0932
گفت : تاليا داري؟
گفتم پَ نه پَ همراه اول شماره خالي نداشت بهم تو تاليا خط داد



رفتيم غار عليصدر. به رفيقم خفاش نشون دادم .
ميگه واي خفاشه!
گفتم پَ نه پَ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اينجا سکونت دارن فعلا!!!


به يارو راننده ميگم..آقا اگه ميشه يكم سريعتر..الان هواپيما ميپره...
ميگه..به سلامتي مسافرين؟....
گفتم پَ نه پَ فندك هواپيما ديشب دستم جامونده....ميرم بدم به رانندش


رفتم بالاي برج ميخواستم خودمو بندازم پايين
يارو ميگه ميخواي خودکشي کني؟
گفتم پَ نه پَ اومدم ببينم سرعت صفر تا صدم از اين بالا تا پايين چقدر
ميشه، بجاي پروژه بدم دانشگاه


رفتم سم بخرم واسه سوسك
يارو ميگه ميخواين سريع بميره؟!
گفتم پَ نه پَ ميخوام شكنجش كنم ازش اعتراف بگيرم!!!


به اپراتور اداره ميگم لطفا شماره فلاني رو برام بگير .
ميگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پَ نه پَ فوت کن , قطع کن


زنگ زدم 115،
ميگه آمبولانس ميخواين قربان؟
گفتم پَ نه پَ يه پليس 110 ميخوام, بقيش هم آدامس بدين!


يارو اومده مي‌بينه همكارم توي اتاق نيست
باز مي‌پرسه خانم فلاني نيست؟ گفتم پَ نه پَ هستن. افتادن پشت اون كمد.
با خط‌كش بزن دربيا.


حواسم نبود با صورت رفتم تو در
ميگه نديديش؟
گفتم پَ نه پَ من داركوبم مي خوام با منقار يه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو


زنگ زدم ميگم مامان بيا منو گرفتن...
ميگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پَ نه پَ مرکز نخبگان ايران


سوار تاکسيم ميگم آقا نگه داريد
ميگه پياده ميشي؟
گفتم پَ نه پَ ميخوام باد لاستيکا رو چک کنم...!!


طوطي گرفتم
فاميلمون اومده ميگه طوطيه؟
گفتم پَ نه پَ يا کريمه يه کم با فتوشاپ تغييرش دادم

داشتم تلويزيون ميديدم
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من ميگه داشتي ميديدي؟؟؟!!!
گفتم پَ نه پَ داشتم گرمش ميکردم تا شما بياي ببيني!!!!!


به استاد ميگم لطفا كمكم كنيد دارم مشروط ميشم
ميگه نمره ميخواي
گفتم پَ نه پَ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاكي كه بايد بريزم تو سرم ميخوام

پَ نه پَ هم شبکه اجتماعی شد.


آپلودسنتر آپ98


به گزارش خبرنگار برنا برای لطیفه‌های پ ن پ شبکه اجتماعی ایجاد شد.

در پی گسترش موج جملات حاوی پ ن پ در فضای مجازی،شبکه ای با این اسم در فضای مجازی ایجاد شده است.

این شبکه اجتماعی 2632 نفر عضو دارد و همانند فیس بوک هر فرد برای خود پروفایل (اطلاعات شخصی) دارد و می تواند عکس و مطالب خود را برای استفاده عموم به اشتراک بگذارد با این تفاوت که زبان گفتار در این شبکه اجتماعی با ادبیات طنز پ ن پ است.

این سایت برای خود قوانین و مقررات خاصی مانند عدم تبلیغ و دعوت به شیطان پرستی، فحشا، اعتیاد، خودکشی و ... دارد و از کاربران می خواهد قانون را رعایت کرده و عضویت افراد کمتر از 13 سال در آن ممنوع است.

گفتنی است در این شبکه کابران هرچند دقیقه یک بار جمله ای جدید از این جنس در صفحه ابتدای آن می گذارند.

بنا بر این گزارش این شبکه اجتماعی ایرانی بدون فیلترینگ مشغول به فعالیت است.




گردآوری : پایگاه اینترنتی پرشین وی

خداحافظی به سبک ایرانی

دیشب خیلی خسته بودم، واسه همین تصمیم گرفتم زودتر بخوابم. تازه چشمم رو هم افتاده بود که یه دفعه از خواب پریدم. از رختخواب بلند شدم و دیدم همسایه پایینی مهمون داشته و حالا هم دارند تشریف می برند.
تو مراسم و مهمانی ها به محض اینکه اعلام رفتن کنیم، خداحافظی ها از همون کف زمین که نشستیم شروع میشه و تا چشم کار میکنه، تا جایی که همدیگه رو اندازه یه مورچه می بینیم، ادامه پیدا میکنه:
خب احمد آقا ، صغرا خانم!
خیلی زحمت دادیم، با اجازه تون از حضورتون مرخص میشیم.”

با گفتن یه همچین جمله ای، تراژدی سریال یانگوم وار خداحافظی شروع می شه. بیشتر از چهل بار توی خونه یارو خداحافظی می کنیم. حالا حساب کنید مثلا ۶ نفر آدم اومدن مهمونی و حالا دارن می رن بیرون. به طور مستمر و بی وقفه همه می گن:


«
خداحافظ»
صاحب خونه بدبخت، پس از کلی پذیرایی و دولا و راست شدن حالا باید به اتفاق اهل و عیال بره دنبال مهمون ها، مستمراً جواب خداحافظیه اونا رو بده:
خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ ، قربون شما ، خداحافظ ، خداحافظ ، ببخشید بد گذشت، خداحافظ ، خداحافظ…”
حالا اومدن دم در:
” …
خب اصغر آقا ببخشید مزاحم شدیم ، تو رو خدا شما هم یه شب تشریف بیارین.
خداحافظ ، خداحافظ ، چشم، حتماً مزاحم میشیم، سلام برسونین ، خداحافظ ، خداحافظ…”

توی این دسته اگر تعداد خانم ها از دو نفر بیشتر باشه که دیگه واویلاست. تازه دم در خونه یادشون می افته دستور پختن قورمه سبزی و رنگ موها و آخرین خریدها و جدیدترین دکوراسیون رو به هم بگن و تو تمام این مدت صدای دلنشین «خداحافظ ، خداحافظ» مرتباً به گوش می رسه.
حالا همه سوار ماشین شدن و سرنشینان از چهار طرف ماشین تا کمر بیرون اومدن و دارن دست تکون می دن:
خداحافظ ، خداحافظ ، خداحافظ

راننده هم برای عرض ارادت اون موقع شب ۵ تا ۶ بوق به معنی «خداحافظ» برای مستقبلین میزنه.
حالا دیگه ماشین رسیده ته کوچه و این بار دیگه فریاد می زنن:
خداحافـــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــــظ ، خداحافـــــــــــــظ…”
آخه یکی نیست بگه مگه میخواین برین سینه کش قبرستون که دل نمی کنین از هم!؟
تازه فردا ساعت ۱۱ صبح یکی از خانم هایی که دیشب مهمون بوده زنگ میزنه به صغرا خانم و میگه:
صغرا جون ممنون بخاطر پذیرایی دیشب؛ والله زنگ زدم بگم دیشب این بچه ها حواسم را پرت کردن یادم رفت ازت خداحافظی کنم!!!

خنده بازار2


دارم به خواهر زاده ام دیکته می گم… رسیده آخر خط، می گه برم سر خط؟

پـَـ نه پَــ، بقیشو رو فرش بنویس!



داشتیم تو خیابون قدم می زدیم که یهو صداى ترمز شدیدى اومد و دو تا پا که یکى عمودى یکى افقى رو هوا بود… خلاصه ملت جمع شدن بالای سر طرف، که در این هنگام راننده پیاده شد و در کمال خونسردى گفت: آقا چیزیتون شد؟
یارو هم با همون وضع و صورت خونى مالى در حالی که به سختى نفس می کشید گفت: پـَـ نه پَــ، خودمو انداختم زمین از داور پنالتى بگیرم!
راننده گفت: نمکدون! منظورم اینه که می خواى زنگ بزنم اورژانس؟
یارو گفت: پـَـ نه پَــ، زنگ بزن برنامه نود، عادل اینا کارشناسى کنن صحنه پنالتى بود یا نه



تو آشپزخونه استکان و قندون از دستم افتاد شکست با صدای خفن. مامان اومده می گه چیزی شکوندی؟
پـَـ نه پَــ، شیشه نازک تنهایی دلم بود منتها صداش رو گذاشتم رو اکو حالکنین!


کله صبحی رفیقم می‌خواست بیاد درس بخونیم، بهش زنگ زدم گفتم دوتا نون هم بگیر بیار.
گفت واسه صبحونه؟
پـَـ نه پَــ، واسه ذخیره سازی تو روزای سخت زمستون!



خواهرم از بیرون میاد خونه… می‌بینه پشت سیستمم… می گه کامپیوتر روشن کردی؟ پـَـ نه پَــ، دکتر گفته بشین جلوی مانیتور خاموش زل بزن بهش واسه چشات خوبه!



تو هواپیما نشستم دارم دعا می‌خونم بغل دستیم می‌گه دعا می‌کنی سالم برسی؟
پـَـ نه پَــ، دوست دارم صحنه سقوط هواپیما رو از نزدیک ببینم دعا می‌کنم سقوط کنیم!


زنه شکمش اومده جلو، رفیق ما می پرسه این خانم حامله است؟
پـَـ نه پَــ، این زن آقا گرگه ‌است، شنگول رو خودش خورده، منگول رو داده به شوهرش!



کامپیوترم یه ویروس گرفته بود رفتم کلی پول آنتی ویروس اورجینال دادم بعد سه ساعت اسکن ویروسه رو پیدا کرده پیغام داده:
آیا مطمئن هستید که می خواهید این ویروس را حذف کنید؟
پـَـ نه پَــ، می خوام ازش نگهداری کنم بزرگ بشه، بشه عصای دستم نور چشام!



دم دستشویی عمومی ایستاده ام تا نفر قبلی بیاد بیرون، اومده بیرون، می بینه دارم پیچ و تاب می خورم می گه دستشویی داری؟
پـَـ نه پَــ، دارم با صدای موزیکی که نواختی تمرین رقص عربی می کنم!



یه توپ دارم قلقلیه… پـَـ نه پَــ، می خواستی مکعب مستطیل باشه!
سرخ و سفید و آبیه… پـَـ نه پَــ، زیتونی و نقره ای و سبز یشمیه!
می زنم زمین هوا می ره… پـَـ نه پَــ، زمینو سوراخ می کنه می ره تو زیر زمین، بقله دبه ترشیا!
نمی دونی تا کجا می ره… پـَـ نه پَــ، بنده خط کشم، می دونم دقیقا کجا می ره!
من این توپو نداشتم… پـَـ نه پَــ، داشتی! الان اسکلی داری خاطره تعریف می کنی!
مشقامو خوب نوشتم. بابام بهم عیدی داد… پـَـ نه پَــ، می خواستی دم عیدی بخوابونه تو دهنت!
یه توپ قلقلی داد… پـَـ نه پَــ، تو این گرونی می خوای سویچ لکسوز بهت بده!


شمع های ماشینم سوخته، رفتم تعمیرگاه…
می پرسه عوضشون کنم؟ پـَـ نه پَــ، فوتشون کن تا صد سال زنده باشی!



زنگ زدیم ۱۱۰ می گم آقا این جا دزد اومده، ما گرفتیمش لطفاً کسی رو بفرستید. می پرسه می خواهید ازش شکایت کنید؟
پـَـ نه پَــ، زنگ زدیم بگیم وسیله همراش نیست شما تا یه جایی برسونیدش، تو خیابون نمونه این موقع شب!


بسته سیگارمو گرفته که از توش سیگار برداره… می گه اِ اِ اِ همین یه نخه؟
پـَـ نه پَــ، این یه دونه چشم گذاشته، بقیه رفتن قایم شدن!



دوستم می گه امروز چندمه؟ می گم یکم. می گه یکم مرداد؟
پـَـ نه پَــ، امروز یکم فروردینه… عیدت مبارک عمو جون یه بوس بده!



به برادرم می گم تلویزیون رو بزن کانال دو… می گه روشنش کنم؟
پـَـ نه پَــ، تو بزن دو… من هُل می دم روشن شه!



به مامانم می گم: فکر کنم دیگه وقتشه از تنهایی در بیام، هر چی باشه بیست و شش سالمه مامان… می گه: یعنی زن می خوای پدرسوخته؟
می گم پـَـ نه پَــ، یه داداش توپول موپول می خواستم روم نمی شه به بابا بگم.



رفتم آسایشگاه برای دیدن سالمندان. مسئول اونجا می گه: اومدی عیادت؟
پـَـ نه پَــ، اومدم ۲ تا از این پیرمردها رو ببرم بزرگ کنم!



به داداشم می گم برو عصای آقاجون رو بیار؛ می گه مگه آقاجون می خواد بره؟
پـَـ نه پَــ، می خواد به اذن پروردگار عصا رو تبدیل به اژدها کنه!



هفته پیش مریض شدم، رفتم آمپول بزنم… آمپولا رو دادم به پرستاره… می گه آمپول بزنم؟
پـَـ نه پَــ، توش آب پر کن تفنگ بازی کنیم!



نفس نفس زنون خودم رو رسوندم به اتوبوس. راننده می گه: می خوای سوار شی؟
میگم پـَـ نه پَــ، اومدم سفر خوشی رو براتون آرزو کنم!



همسایه مون می گم تخم مرغ داری؟ می گه می خوای غذا درست کنی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام بخوابم روشون تا جوجه بشن بفهمم مادر بودن چه حسی داره


بهش می گم با من ازدواج می کنی؟ می گه داری بهم پیشنهاد می دی؟
پـَـ نه پَــ، می خوام غیر مستقیم حالیت کنم مامانت تصادف کرده بری بیمارستان!




گردآوری: مجله آنلاین روزِ شادی

خنده بازار 1


آپلودسنتر آپ98

پــَـــ نــه پــَـــ چیه؟ پــَـــ نــه پــَـــ همون "پس نه" ی خودمونه که با یه لهجه باحال به" پس نه پس" در اومده . که تو زبون محاوره ای خودمون "پــَـــ نــه پــَـــ" خونده میشه. این کلمه یه حالت طنز پیدا کرده که کلی هم رو مده این روزا:


پسر خالم با فک و فامیل خودش و نامزدش رفته محضر ! حاجیه می گه سلامتی اومدین عقد کنید؟ اونم در اومده گفته ، پـَـ نـَـ پـَـ اومدم نن جونمو برای شما صیغه کنم ، اینارم آوردم شاهد !


تلویزیون میگه انقلابیون لیبی دارن در به در دنبال سرهنگ قذافی می گردن. مامانم میگه می خان پیداش کنن محاکمه اش کنن . پـَـ نـَـ پـَـ می خوان پیداش کنن و ازش خواهش کنن برای انتخابات ریاست جمهوری دور بعد کاندید شه .


میبینه رفتم هندونه خریدما میگه هندونه ست؟ پـَـ نـَـ پـَـ طالبیه زیادی گذاشتن بزرگ شه شده این!


رفتم صندلی بخرم واسه کامپیوتر، یارو گفت: راحت باشه؟ نــه پـَـــ پـَـــ خار داشته باشه...


استادم بهم میگه چشمات ضعیفه كه عینك زدی؟ میگم: پـَـــ نــه پـَـــ گذاشتمشون پشت ویترین تا یكی بیاد بخردشون


رفتیم با دوستم شمال.. با ترس میگه حالا بریم تو اب شنا کنیم؟ پـَـ نـَـ پـَـ الان میگم حضرت موسی بیاد با عصا دریا رو بشکافه تو برو توش قدم بزن


تو جنگل داشتیم پیاده روی می کردیم یهو صدای غرش خرس اومد دوستم گفت: رضا خرس بود؟
گفتم : پـَـ نـَـ پـَـ متین دو حنجره بود داشت صداشُ تو هوای آزاد چک می کرد!!!


با دوستم رفتیم تو یه مغازه ی شلوغ که عسل طبیعی میفروشه؛ نوبت ما که میشه طرف میگه:شمام عسل میخواین!؟ ، پـَـَـــ نــه پـَـَـــ دوتا زنبوریم اومدیم استخدام شیم


به دوستم میگم ببین تن ماهی تاریخ انقضاش کیه؟ میگه یعنی تاریخ خراب شدنش؟ گفتم پـَـَـ نــه پـَـَــــ تاریخ عروسی ننه بابای ماهی اس میخوام واسشون جشن سالگرد بگیرم


رفتم فروشگاه میگم سیخ داری؟
میگه برا کباب؟
پ ن پ برا خاروندن دیافراگمم از تو دهنم می‌خوام


کارت سوخت ماشینو برداشتم دارم میرم بابام میگه میری بنزین بزنی؟؟؟ . . .پـَـَـ نــه پـَـَــ میرم آب هویچ بریزم تو باکش نور چراغاش زیاد شه


تو بهشت زهرا دنبال قبر یکی می‌گشتیم. یه ادم خوشحال اومده داره با ما رو سنگ قبرا رو می‌خونه. بعد میگه دنبال قبر کسی می‌گردین؟ پـَـَـ نــه پـَـَــــ دستیار عزرائیلم اومدم ببینم کسی زود تر از موقع نمرده باشه


ساعت ۱۱ اومدم خونه مامانم میگه الان اومدی؟ میگم په نه! ۲ساعت پیش اومدم الان تکرارش داره پخش میکنه


رفتم رستوران به پیش خدمتش میگم میشه منو بدین ..میگه میخوای غذا سفارش بدی؟؟
پـَـَـ نــه پـَـَــــ میخواستم ببینم منویه غذاتون چی کم داره بگم مامانم بپزه براتون بیارم


گفتم غم تو دارم..گفتا غمت سر آید…
گفتم نه پ می‌خوای یه عمری غم تو رو داشته باشم…



من یه نفر فقط تو تاکسیم، پولو دادم به راننده…
میگه: یه نفر؟
میگم: پـَـَـ نــه پـَـَــــ ۴تا حساب کن مشتری شیم!!


مگس اومده تو خونه رفتم حشره کش آوردم مامانم میگه میخوای بکشیش؟ پـَـَـ نــه پـَـَـ ،
میخوام بزنم زیر بغلش بوی عرق نده


به مامانم میگم قوری کجاست ؟ میگه میخوای چای بخوری ؟!
نه پـــــ میخوام دست بکشم روش شاید غولی چیزی ازش درومد!!!!!!


تو تاکسی کناریم به راننده گفت من بچه امام حسینم ، راننده پرسید میدون امام حسین؟ گفتم: پــــ ن پــــــ ایشون خود علی اصغره ماشالله بزرگ شده مرد شده


رفتم داروخونه…میگم باند دارین؟میگه واسه زخم؟…پ نه پ…بانده فرودگاه حیاط خونمون خراب شده…بابام همینجور داره با هواپیماش دوره خونه میچرخه.!!


رفتیم رستوران گارسون اومده میگه چیزی میل دارین؟؟؟
گفتم پ نه پ غدامونو همین الان خوردیم گفتیم بیایم اینجا آروقشو بزنیم دور هم بخندیم!!


سر سفره عقد ، حاج آقا: آیا بنده وکیلم ؟ عروس: پـَـــ نــه پـَـــ متهمی !