موضوع6-مبالغه و موصف و صفت و نهادوگزاره
مبالغه
آن است كه چيزي را زياده از حدّ معمول وصف كنند ؛ كه اگر عقلاً و عادتاً ممكن باشد مبالغه است و اگر عقلاً ممكن باشد ولي عادتاً واقع نشود اغراق ، و اگر نه عادتاً ممكن باشد و نه عقلاً ، غلو است . البته معمولاٌ همه را تحت عنوان اغراق يا مبالغه مي آورند .
مثال :
1) شود كوه آهن چو درياي آب اگر بشنود نام افراسياب
مبالغه در آثار حماسي بخصوص شاهنامه بسيار ديده مي شود .
كه گفتت برو دست رستم ببند نبندد مرا دست ، چرخ بلند
هر شبنمي دراين ره ، صد بحر آتشين است دردا كه اين معمّا شرح و بيان ندارد
* * * *
موصوف و صفت
موصوف : اسمي است كه توسط صفت ، توصيف شده باشد . يا اسمي كه صفت را مي پذيرد .
صفت : كلمه اي كه حالت ، مقدار يا يكي از ويژگي هاي اسم را بيان مي كند ، يا توضيحي درباره ي آن مي دهد . صفت بيشتر بعد از اسم مي آيد كه معمولاً به آخر اسم كسره افزوده مي شود .
مثال : سيبِ سرخ ، انسانِ خوشبخت
توجّه :
در زبان فارسي ، موصوف چه مفرد باشد و چه جمع ، صفت به صورت مفرد مي آيد .
مثال : مردِ شجاع مردانِ شجاع
اگر اسم به ( ـه ) يا ( و ) ختم شود ، براي ساختن موصوف و صفت از ( ي ) استفاده مي كنيم .
مثال : كوچه كوچه ي باريك آهو آهوي زيبا
* * * *
نهاد و گزاره
نهاد : قسمتي از جمله است كه درباره ي آن خبري مي دهيم .
گزاره : خبري است كه درباره ي نهاد داده مي شود . فعل هميشه در قسمت گزاره است .
نهاد وگزاره هر كدام مي توانند از يك يا چند كلمه تشكيل شده باشند .
مثال : خورشيد در آسمان مي درخشد .
نهاد گزاره
حسين و برادرش محمود ، به مسجد رفتند .